ماریا یوسفزی
ماریا یوسفزی

ماریا یوسفزی

از خشو نت بیزار اسثم

از خشونت بیزارم...
من هم انسانم و حق دارم زیست باهمی داشته باشم، زندگی در پرتو قانون و دساتیر صریح دین مبین اسلام خواست من است این امر تنها خواست من نه، بل تمام زنان افغانستان می خواهند به عنوان انسان و مادر در کمال آرامش و آسودگی روز را به شب برسانند و نگران از دست دادن آبرو، عزت، شرافت، غرور و حیثیت خود نباشد همه مادران این سرزمین که از جنس من اند در پی زندگی مسالمت آمیز اند. همه مادران از خشونت بیزار اند خشونت که گاهی دامن خودش را می گیرد و گاهاً دختر خورد سالش را قربانی می کند و گاهی عزت و حیثیت اش را لطمه می زند و بعضاً امید و آرزوی دختر جوان اش را به باد می دهد.
دیگر این مادران را یارای تحمل این همه مصیبت نیست دیگر مادر این سرزمین نمی خواهد جنازه پارچه پارچه شده و خون آلود فرزند دلبند اش را به خاک بسپارد و در سوگ عزیزش خون بگیرید.
مصیبت های سالیان متمادی، کمر همه زنان را خم نموده و اندوه از چهره اش هویدا است. من به عنوان یک مادر و یک زن افغانستانی مجدانه می خواهم و انتظار دارم که به زودی ناهنجاری ها و چالش های موجوده، جای خود را به آرامش و صمیمیت دهد و در هیچ جای این سرزمین خونی نریزد و اشکی جاری نشود بل کودکان و نونهالان ما با چهره های بشاش، ظاهر آراسته و قلب مالامال از عشق و امید راهی مکاتب و مدارس شوند و ظرفیت و توانمندی خود را افزایش دهند و فردای این سرزمین را با دستان توانا و نیرومند خویش، به سوی آبادی، آزادی، پیشرفت و ترقی سوق دهند.
آری، من و تمام مادران این سرزمین آرزو داریم که طفل خرد سال ام به جای این که در سرک ها و کوچه پس کوچه ها برای یافتن لقمه نانی، مجبور شوند به کارهای شاقه و طاقت فرسا مبادرت ورزیده و گاهاً برای سیر نمودن شکم خود و فامیل خود و تأمین مخارج خانواده اش، جبراً برخلاف خواست و توقع خود، دست به گدایی بزنند، روی چوکی های مکتب نشسته و تحصیلات خود را ادامه دهند تا در آینده یک شخص ممد و مؤثر برای خود و کشور خود بار آیند.
این خواست من است که هرگاه یکی از جوانان هموطن ام بخواهد به ولایات دیگر برای انجام کاری سفر کند، بدون نگرانی و اضطراب آن را انجام دهد و به سلامت به آغوش خانواده اش برگردد قبل از اینکه کسی یا کسانی مزاحم اش شود و یا اقدام به قتل او کند.
البته این یک خواست اضافی نیست بل حق من به عنوان یک انسان و یک مسلمان است و از همه هموطنانم می خواهم که در این امر من را و تمام زنان افغانستان را یاری رسانند.


زن ضیف نیست

متاسفانه ما از کشوری هستیم که دران تصویب کردن قانونی برای منع خشونت علیه زن، خلاف ارزش های مردم پنداشته میشود. اکثریت مطلق از مردم ما، اعم از مرد و زن، که از قضا بر سر اقتدار هم قرار دارند مخالف تصویب قانونی هستند که هرگز آنرا نخوانده اند. اینها قران را هم نخوانده اند، فقط از ملای سر کوچه و وکلای شان در مجلس شنیده اند.

زنان خرید و فروش میشوند.

نگرانی ها در مورد دفاع از حقوق زنان همواره در افغانستان بحث بر انگیز بوده است و در این اواخر شینده می شود که تعدادی از زنان بصورت علنی به فروش می رسند.


علت و دلیلی اصلی فروش زنان در بخش هایی از ولایت ننگرهار چه می تواند باشد و مسسولان در این ولایت و وزارت حج و اوقاف و یک محقق که در این باره تحقیق کرده است و معلومات جمع آوری کرده در این باره گفته که یک رسم بسیار دیرینه از دوور دست ها بوده است. نظر شما در این باره چیست؟
بله این مساله ای درد آور است و من به عنوان یک زن زمانی که می شنوم در این قرن بست و یک که دنیا تا این حد پیشرفت کرده است و سیانس و تکنولوژی به کجا رسیده است این موضوعات نهایت عقب ماندگی است.
هنوز ما درگیر خرید و فروش هستیم مانند حیوانات و جنسی که قابل فروش است با زنان برخورد می شود. در ست است که خریدو فروش زنان بخصوص در ولسوالی شینواری از قدیم مانده است ولی این هیچ ارتباطی به مسایل اسلامی ندارد به این دلیل که مردم شینواری مانند دیگر مردمان مسلمان هستند و در کلتور اسلامی و افغانی ما خریدو فروش زنان اصلا قابل قبول نیست.
اسلام به هیچ صورت خرید و فروش انسان را جایز نمی داند و این عملی زشت و برخلاف دین مبین اسلام است. اینکه هنوز در این عصر خرید و فروش زنان جریان دارد این نشانه ناتوانی و جاهلیت ما مردم است که ما هنوز به سوی تعلیم و ترقی و آگاهی و ثبات نرفته ایم.
نه تنها در شینوار بلکه در بسیاری از مناطق مانند تویانه گرفتن و حتی نزدیکان ما از دختران خود تویانه زیاد می گیرند و این به یک رسم و فرهنگ تبدیل شده که دختران خود را به این شکل می فروشند و این عمل خود کار زشتی است و مورد پسند اسلام نیست.
اینها نشانه جهل ماست و نشانه این است که ما در این مناطق در دوازده سال نتوانستیم که رسم های نا مناسب را به مردم آگاهی بدهیم و ای کاش ما امروز این خبر را نمی داشتیم که زنان ما در فلان مناطق به فروش می رود.

کدام نهادها و بخش های دولتی مسوولیت دارند تا در این زمینه آگاهی را بالا ببرند و جلوگیری کنند؟
دولت در بخش های مختلف در این زمینه مسوولیت دارد. مثلا وزارت معارف در این زمینه مسوولیت مهمی دارد و برای تعلیم و تربیت دختران بیشتر کار کنند.
مساله دوم اینکه در مورد خرید و فروش وتجاوز جنسی و خشونت های خانوادگی و از این قبیل اعمال که بارها شاهد این بودیم که گوش و بینی خانمی را قطع کرده اند و مورد لت و کوب و تجاوز قرارمی گیرد ولی ارگان های قضایی افغانستان به قسمی که باید تحقیقات می کردند و محاکمه می شده است وبه سزای اعمال خود می رسید متاسفانه کم زوری و کم رنگی خود ارگانهای عدلی و قضایی افغانستان نتوانست به این افراد جزای لازم را بدهند تا مردم با دیدن آنها پند می گرفتند و مردم می فهمیدند که در این کشور نظام و قدرت و قانون است و در برابراین اعمال باز خواست وجود دارد. ولی ما می بینیم که دولت در برابر این اعمال خشونت آمیز هیچ عکس العمل درستی را نشان نمی دهد.

علت این امر که حکومت افغانستان در این باره جدیت نشان نمی دهد چیست آیا ناتوانی حکومت است یا زورمندانی هستند که تمایل ندارند در این باره حساسیت به وجود آید؟
این اعمال نشانه این است که متاسفانه هنوز قانون حاکمیت خود را پیدا نکرده است در میان مردم افغانستان و نشانه ضعف حکومت است که نشان می دهد حکومت در مقابل انسان ها و بخصوص زنان ارزشی قایل نیست.
شما می بینید که مساله زن در افغانستان به یک بازی تبدیل شده است و در مقابل سیاست های نادرست و جنگ های بی معنا این زنان هستند که بیگناه قربانی می شوند و امروز اگر در افغانستان زن را می فروشند و مورد تجاوز قرار می گیرد و لت و کوب می شود برای دولت افغانستان فرقی نمی کند زیرا این دولت در مورد زنان دلسوزی و همکاری لازم را ندارد.
بطور مثال در روز هشتم مارچ که روز زن است رییس جمهور ما در مورد مسایل سیاسی حرف می زند ایشان به جای اینکه از درد زنان و حقوق زنان و اینکه زنان ما در چه موقف ضعیفی قرار دارند جناب رییس جمهور تنها شناختی که از زن دارند همین چهار زنی است که در کابل قرار دارند و دارای پوزیشن و شغل مناسب هستند را می ببیند.
رییس جمهور فکر می کند که تمام زنان ما در همین حالت قرار دارند در حالی که در خود پایتخت و پشت کاخ ریاست جمهوری در مناطق غریب نشین ما زنانی هستند که بیوه هستند یا شوهرانشان معتادهستند و یا گدایی می کنند و یا به اندازه ای محتاج اند که اولاد ها ی بسیار خرد خود را برای کار روان می کنند.
من این را می گویم به این دلیل که ما قربانی سیاست های ریاست رییس جمهور نیز شده ایم زیرا برای رییس جمهور فرقی نمی کند که چه تعداد زن امروزه در شینوار فروش می شود.
در ماهی که گذشت 5 زن در افغانستان به قتل رسید به صورتی که یکی زنده به گور و یکی توسط شوهرش سرش بریده شد و...اینها تعداد گزار ششده و رسا نه ای شده این حوادث است و تعداد بسیار زیادی نیز گزارش نمی شوند. این ننشانه جهالت ما است نشانه این است که در این قرن ما هنوز از جهالت پیش از اسلام خود خارج نشده ایم.
همچنان دوستان بین المللی که زیاد داد و فریاد می زنند به کارهای نمایشی از قبیل یک تیم فوتبال یا یک تیم سپورت و یا تعدادی از زنان تاجر پیشه یا از اعضای جامعه مدنی را نشان می دهند و به نوعی به چشم جهان خاک می زنند و به این دلایل است که اجتماع زنان افغانستان چند موضوع را به صورتی جدی پیگیری می کند.
یکی باسواد شدن زنان ماست و برای این امر باید حمایت جدی ازسوی دولت صورت بگیرد ولی به شکلی که می بینیم باید حمایت نمی شوند و تنها دولت از چهار زن که می شناسد حمایت می کند و اگر این زنان انتقاد کنند در این زمینه به لیست سیاه دولت می روند.
من فکرمی کنم تا زمانی که ما در مساله تعلیم و تربیت زیاد کارنکرده ایم بعید است که حقوق زنان شناخته شود و دیگر مساله فقر است که بسیاری از خانواده ها به خاطر فقر دست به فروش دختران خود می زنند و به مسایل اقتصادی باز می گردد.
یکی از مشکلات زنان مساله بی امنیتی است من بارها از زنان شنیده ام که زنان در ادارات و خیابان ها امنیت ندارند و فرزندان دختر خود را با نگرانی به مکتب می فرستند و اجتماع زنان افغانستان بارها صدای خود را در مخالفت با جنگ که قربانیان بی گناه آن زنان هستند بلند کرده است.

شما در مورد نقش وزارت زنان و نقش عالمان دین در این باره چه نظری دارید و چه قدر توانستند این دو گروه کار کنند؟
وقتی دولت ناتوان باشد وزارت هم یکی از بخش های آن است و وقتی رییس جمهوور در روز 8 مارچ در مورد مسایل سیاسی حرف می زند و ذهن مردم را دگر گون می کند وزارت امور زنان چه می تواند بکند. زنان به حمایت کلان سیاسی و اقتصادی نیاز دارند که باید از طرف جامعه جهانی و حکومت صورت بگیرد.
مساله دیگر که بسیار مهم است نقش علما ی دین ماست. ما دو نوع عالم داریم یکی عالم حکومتی است که همیشه در خدمت حکومت است و هر گونه که رییس جمهور برنامه داد همانگونه پیش می رود. اما عده ای علمایی هستند که واقعا در خدمت دین و اسلام هستند و من امیدوارم علمایی که اکثریت هستند ودر سراسر افغانستان هستند تلاش کنند تا بر ضد اعمالی که بر خلاف اسلام و انسانیت هستند تبلیغ کنند و حتی به زبان ساده و قابل فهم عوام تبلیغ کنند که دختران خود را نفروشید و به سن خرد عروسی نکنید و مردم را با دین واقعی اسلام و حق زنان در جامعه آشنا کنند و من امیدوارم که علمای دینی ما وظیفه خود را به شکل درست به انجام برسانند.


دل پر درد زن افغان



نگو دیگر به من ناموس، ای مـــــرد!
نکن قتلم نگو منحوس ، ای مـــــرد!
شکستم قفل زنـــدان ســـکوت را..
نباشم بعد از این محبوس، ای مرد