مصیبت های سالیان متمادی، کمر همه زنان را خم نموده و اندوه از چهره اش هویدا است. من به عنوان یک مادر و یک زن افغانستانی مجدانه می خواهم و انتظار دارم که به زودی ناهنجاری ها و چالش های موجوده، جای خود را به آرامش و صمیمیت دهد و در هیچ جای این سرزمین خونی نریزد و اشکی جاری نشود بل کودکان و نونهالان ما با چهره های بشاش، ظاهر آراسته و قلب مالامال از عشق و امید راهی مکاتب و مدارس شوند و ظرفیت و توانمندی خود را افزایش دهند و فردای این سرزمین را با دستان توانا و نیرومند خویش، به سوی آبادی، آزادی، پیشرفت و ترقی سوق دهند.
آری، من و تمام مادران این سرزمین آرزو داریم که طفل خرد سال ام به جای این که در سرک ها و کوچه پس کوچه ها برای یافتن لقمه نانی، مجبور شوند به کارهای شاقه و طاقت فرسا مبادرت ورزیده و گاهاً برای سیر نمودن شکم خود و فامیل خود و تأمین مخارج خانواده اش، جبراً برخلاف خواست و توقع خود، دست به گدایی بزنند، روی چوکی های مکتب نشسته و تحصیلات خود را ادامه دهند تا در آینده یک شخص ممد و مؤثر برای خود و کشور خود بار آیند.
این خواست من است که هرگاه یکی از جوانان هموطن ام بخواهد به ولایات دیگر برای انجام کاری سفر کند، بدون نگرانی و اضطراب آن را انجام دهد و به سلامت به آغوش خانواده اش برگردد قبل از اینکه کسی یا کسانی مزاحم اش شود و یا اقدام به قتل او کند.
البته این یک خواست اضافی نیست بل حق من به عنوان یک انسان و یک مسلمان است و از همه هموطنانم می خواهم که در این امر من را و تمام زنان افغانستان را یاری رسانند.