ماریا یوسفزی
ماریا یوسفزی

ماریا یوسفزی

به مناسبت 25 نوامبر روز جهانی مبارزه علیه خشونت بر زنان

اگر زنان آزاد نباشند، هیچ کس آزاد  نیست!

 زنان در سراسر جهان بطور قانونی نوشته و نانوشته ملک مردان هستند؛ کالا هستند. برده گی، واقعیت زندگی زنان است. زنان بسان زندانیانی هستند که  هر روزه شکنجه می شوند، همان مناسبات زندانی و زندانبان در اجتماع و خانه بر زنان حاکم است.

تا زمانی که بدن زنان توسط مردان اجاره می شود، تا زمانی که مردان می توانند زنان را بخرند و بفروشند، تا زمانی که  بدن زن را مورد استثمار قرار می دهد، و پول دست مردان تجاوز گر را می شوید، تا زمانی که هزاران هزار زن در زندانها، خیابانها و خانه هایشان مورد تجاوز قرار می گیرند، تا زمانی که زنان بخاطر فرار از ازدواج اجباری و یا تجاوز و یا اجبار به تن فروشی زندانی می شوند، تا زمانی که بیش از بیست هزار زن بخاطر حفظ "ناموس" سالانه به قتل می رسند، تا زمانی که بیست هزار دختر زیر چهارده سال به عنوان برده جنسی در تجارت سکس خرید و فروش می شوند، تا زمانی که هزاران زن بخاطر فرار از خشونت خود را می سوزانند، تا زمانی که زنان  بخاطر سوء ظن مردان خانواده زنده بگور می شوند، تا زمانی که هزاران هزار زن بخاطر غیر قانونی بودن حق سقط جنین جان خود را از دست می دهند،تا زمانی که زنان بخاطر عشق ورزیدن سنگسار می شوند، تا زمانی که به سه میلیارد زن بطور روزانه خشونت اعمال می شود، هیچ کس آزاد نیست.

این ها همه کافی است تا مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نظام طبقاتی مردسالار سرمایه داری در سطح جهان را نشان دهد که چگونه زنان را، هم در اجتماع و هم در خانه  مورد خشونت قرار می دهد. این ها همه کافی است تا یکی از ستون های روابط قدرت در جامعه مردسالار که رابطه قدرت بین زن و مرد است را نشان دهد. این ها همه کافی است تا رابطه تنگاتنگ بین مردان در عقاید و ارزش های مردسالارانه با نظام مردسالار حاکم بر جهان را بر ملا کند. این ها همه کافی است که عریان کند خشونت علیه زنان راهی است برای تضمین و نگهداری رابطه ستمگری مردان و فرودستی زنان. این ها همه کافی است تا نشان دهد که جهان مردسالار و مناسبات سرمایه داری با امتیاز دادن به مردان برای کنترل زنان، کل جهان را کنترل می کنند.

مختل شدن جرگه توسط بلقیس نماینده فراه بلقیس روشن


خانم بلقیس روشن سناتور فراهی در حالی که پلاکاردی را باعنوان ” قرارداد با امریکا وطن فروشی است” در بین سخنان رئیس جمهور در صحن لوبه لویه جرگه اعتراض خود را در مورد پیمان امنیتی با صدای بلند بیان داشت و روند جرگه را با اخلال مواجه ساخت.
خانم روشن بین صحبت های حامد کرزی با صدای بلند در صحن این نشست گفت: ” امریکا هیچ گاه و هیچ جا به تعهداتش وفادار نبوده است”.
بلقیس روشن در گفتگو با برخی رسانه ها اظهار داشت که قصد گفتن موضوعاتی را به شخص رییس جمهور داشت که از سوی نیروهای امنیتی به بیرون از لویه جرگه فرستاده شد.

تجاوز و خشونت...........



تجاوزجنسی بالای یک زن جوان درانظارمردم
مردم قسی القلب وبی احساس ولایت بغلان ! کجاست؟ غیرت تان، کجاست؟ عزت وشرف تان وبلاخره کجاست؟ننگ وناموس تان.بانوی جوان ازخانه کشیده می شود و در حضورداشت شما مورد تجاوزقرارمی گیرد وشما گردن های خود را افراشته وصحنۀ تجاوز وحشیانه را تماشا کردید.اگرحکم سنگساراین زن را می داشتید.به دستان ناپاک تان ، سنگ های کیلویی می بود. مرگ برشما ، مرگ بر بزرگان قوم تان ومرگ برعلمای تان. 

حوالی عصر دیروز دوشنبه در قریه دهباش که در ده کیلومتری مرکز ولسوالی قرار دارد دو مرد مسلح به نام های رسول و اسماعیل که آنها نیز از ولسوالی بورکه می باشند بر خانه خلیل نام که خودش با چهار فرزندش در توقیفخانه ولسوالی قرار دارند داخل شدند و دختر شوهر دارش را که به خانه وی مهمان آمده بود از خانه کشیدند و مورد تجاوز جنسی قرار دادند و فرار کردند و مردمان حاضر در صحنه گفتند که آنها این تجاوز را در انظار مردم انجام دادند

خشونت خانواده گی


شکیلا دختر 17 ساله که هفت ما ه قبل با مردی به نام نجم الدین در شهر بغلان عروسی کرده بود بنابر خشونت های خانواده گی و جامعه مرد سالاری این مرد بد بخت که خانم اش در خانه پدر ش بود با ضرب گلوله مجروح کرد که خانم مذکور با این ضربه نصف روی زیبای خود را از دست داده است.

خشونت خانواده گی

در یکی از روزهای ﺳﺮد خزانی، تن زخم خورده نور بی بی 30 ساله، در یکی از اتاق های شفاخانه جمهوریت کابل چنان بیجان بنظر می رسید که برای دقایقی فکر کردم او دیگر مرده است.

اما داکتران موظف در بخش عاجل این شفاخانه، گفتند که نور بی بی این قربانی خشونت های خانواده گی، پس از عمل جراحی به مشکل از کام مرگ نجات یافته اما هنوز هم از اثر جراحات شدید و کم خونی گاهی اوقات بی حال می شود.

این خانم را چند روز بعد از عملیاتش به روز سه شنبه در شفاخانه هنگامی ملاقات کردم که به مشکل چشمانش را باز می کرد، اما انتظار کشیدم تا کمی بحال بیآید و با من صحبت کند. سر انجام پس از یک ساعت انتظار دریافتم که از اضطرابش اندکی کاسته شده و می تواند بالایم اعتماد نماید. کنار بسترش رفتم در حالی که از شدت درد می نالید از ظلم همسرش برایم قصه کرد.

او می گوید، در آخرین مورد از طرف شب شوهرش به بهانهء او را به حمام برد و در آنجا به لت و کوب اش پرداخت تا اینکه بی هوش شد:
« به حمام رفتم به عقبم آمد دو سیلی زد به رویم و مرا بیرون کشید و زیر مشت و لگ گرفت و باسنگ به شکمم محکم میزد تا وقتی که از هوش رفتم. »

نور بی بی، در نزده سالگی به رسم سنتی با شخصی بنام "افسر" باشنده لوگر ازدواج کرده است. پیش از این نیز شوهرش با نهایت بی رحمی دستانش را به واسط تبر شکستانده و علاوه بر آن اثرات زخم های عمیق در قسمت های مختلف بدنش به وضاحت قابل مشاهده است.

اما در آخرین مورد او که نمی داند پس از لت و کوب اش چه مدتی را در روی زمین سرد در حالت بی هوشی گذرانده، گفت که وقتی چشمانش را باز کرد به جز از پسر خورد سالش کسی در کنارش نبود:
« وقتی به هوش آمدم روی خاک افتاده بودم می خواستم بلند شوم اما نمی توانستم گفتم خدایا کسی نیست که مرا کمک کند و یک قورت آب برایم بدهد بری بچه گک خوردم گفتم که کمی آب بده وقتی برای آورد و نوشیدم سر معده ام زیاد تاثیر بد کرد. »

او می گوید، 10 روز در یک وضعیت خیلی بد در حالی که از جایش شور خورده نمی توانست در خانه بود و حتی برایش نان و آب هم کسی نمی آورد:
« گفتم خدایا کاش مسلمانی به دادم برسد و علاجم را کند مه خو می میرم، شاید در این تنهایی دست و پایم کج بماند در همی وقت برادر زاده شوهرم آمد برش گفتم که به روی خدا به فامیلم احوال بده که مرا ببرند نه کسی پرسانم میآمد و نه نان و آب برایم می دادند روزی دیگر برادرم آمد و چیغ زد که خواهر تو خو میمری بیادرم وقتی مرا در موتر شاند وقتی موتر حرکت می کرد روده هایم درد و سوخت می کرد. »

نصیر احمد نور یار متخصص جراحی عمومی شفاخانه جمهوریت کابل، به رادیو آزادی گفت که پس از معاینات مریض دریافتند که انساج داخل بطن از اثر ضربه شدید کاملاً از بین رفته و شانس زنده ماندنش اندک بود:

« مریض شعور درست نداشت، نبض و فشار نداشت، تقریباً 10 روز قبل از طرف شوهرش لت و کوب شده بود و مریض را در خانه نگاه کرده بودند وقتی شکم مریض را باز کردیم دیدیم که تقریباً دو هزار سی سی مایع خون آلود و چرگ آلود در آن موجود بود قسمت های از معده و روده های کلان و خوردش مکمل پارچه پارچه شده بود و مثل گوشت گنده شده بود و قسمت های خراب را مکمل برداشتیم. »

هرچند حکایت رنج های بی شماری نور بی بی را با ساعتی بودن در کنارش نمی توان در چند سطر کوتاه نوشت اما خانواده این خانم خواستار رسیده گی فوری به قضیه دختر شان هستند:
مادر نور بی بی به رادیو آزادی گفت:
« از دولت می خواهیم که شوهرش را گرفتار کند و او را بندی نمایند می خواهم دخترم طلاقش را بگیرد و اولاد هایش را هم بگیرد. »

اما خانواده نور بی بی می گوید که این قضیه را تاکنون با پولیس و دیگر ادارات عدلی و قضایی شریک نساخته اند. تاکنون شوهر نور بی بی در این ارتباط تبصره نکرده است. خشونت علیه زن در افغانستان چیز تازه ای نیست، زنان و دختران در ولایات دور دست و ناامن، با محرومیت های اجتماعی متعددی روبه رو بوده اند.