در ریشه یابی اینکه زن چرا نخواسته مبارزه کنه دو مسئله بیشتر احتمال برعلت بودن دارند. که شما مختار در تشخیص نوع درست آن از دیدگاه خود هستید.
1: عدم آگاهی از حقوق خودش توام با عدم انگیزه
2: زن ضعیف بوده وتوانایی مبارزه را نداشته
راه حل از دیدگاه من> در صورتی که گزینه ی اول برهان قرارگیرد، نیاز به آگاهی وآموزش در صدر همه ی اقدامات باید قرار داشته باشد.
مطالعه, مجلات آموزشی، جلسه های دوستانه آموزشی, صفحات اجتماعی، انجمن ها، مدارس ودانشگاه ها و ...
فراموش نکنید در آموزش باید از خود شروع کرد.
اگر مدعیان به مبارزه خود بتوانند مدل موفقی در جامعه باشند عده ی زیادی با الگوبرداری از آنها انگیزه یافته وبه این روند می پیوندند.
واگر گزینه دوم ملاک باشد(که من اینطور فکرنمی کنم)
باید بنویسم >پس برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی--که در نظام طبیعت ضعیف پامال است.
باید اشاره کنم که یک زن با پی بردن به نقاط قوت خودش ونقاط ضعف طرف مقابلش که یک مرداست می تواند نیرومند شده واعتماد به نفس بالایی پیداکند، واز آن نقطه قوت های چه در رفتار مقابل همسر چه پدر وپسر یا برادر، به عنوان قوی ترین ابزار در حفظ حرمت ها وحقوق خودش می تواند بهره بجوید.مثلا">باکاهش یا افزایش میزان مهربانی در رفتار بامرد مقابل میشود او را تنبیه کرد. وتمام نقطه قوت های دیگر هم همینطور.
پ.ن : دوستان اگر نوشتم کسی مبارزه نکرده به این معنا نیست که هیچکسی در این مسیر گامی بر نداشته است، اما به قدری این جریان ضعیف حرکت کرده که یک جریان مبارزاتی شمرده نمی شود.پس عده ی که رسالت این مبارزه را به دوش داشته اند دلگیرنشوند.
و در پایان قرار نیست دشمن جنس مخالف باشید، پس مهربانی بیاموزید وهمسران تان را دوست بدارید.