پلیس در ولایت شمالی قندوز افغانستان یک زن را قبل از اجرای حکم سنگسار، نجات داد.
مقام های ولایت قندوز گفتهاند که افراد وابسته به گروه طالبان سه روز پیش زنی را در ولسوالی دشت ارچی این ولایت بازداشت کرده و سپس حکم کرده بودند که سنگسار شود.
ولسوالی دشت ارچی ولایت قندوز از نقاط نسبتا نا امن این ولایت است. در روستاهای دشت ارچی گروه طالبان فعال اند و تشکیلات محلی دارند.عنایتالله خلیق سخنگوی والی قندوز به بیبیسی فارسی گفت که پلیس ساعاتی قبل از اینکه افراد طالبان حکم سنگسار را اجرا کنند، وارد اقدام شد و این زن ۳۵ ساله را از سنگسار طالبان نجات داد.
مقام های امنیتی قندوز گفته اند که مردم محل جریان گرفتاری و صدور حکم سنگسار علیه خانم حلیمه را به پلیس خبر داد.
حلیمه ۳۵ ساله است و پس از آنکه پلیس او را از دست طالبان آزاد کرد، به فرماندهی پلیس و سپس به خانه اش در ولسوالی دشت ارچی منتقل شده است.
مقام های امنیتی در قندوز به بیبیسی گفته اند که خانه حلیمه مصون و زیر نظر پلیس است.
در همین حال سید سرور حسینی سخنگوی فرماندهی پلیس ولایت قندوز گفت که این زن برای سه روز در یکی از پناهگاه های گروه طالبان در ولسوالی دشت ارچی در اسارت طالبان بود.
او گفت که طالبان در قریه های این ولایت پناهگاه های مخفی دارند.
بر اساس اطلاعات آقای حسینی، این خانم پنج فرزند دارد و مدتی قبل شوهرش او را به ظن داشتن روابط نامشروع با فرد دیگری، طلاق داده است.
سخنگوی پلیس قندوز همچنین گفت که شوهر خانم حلیمه عضویت گروه طالبان را دارد و پس از این که طالبان محلی از ماجرای طلاق آن ها خبر شد، اقدام به مجازات خانم حلیمه کرد.
شوهر این زن همراه با دیگر افراد گروه طالبان، فرار کرده است، پلیس گفته که تلاش برای گرفتاری این افراد جریان دارد.
ثریا صبحرنگ عضو کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان هم گفت که این گزارش به آنها نیز رسیده است و نمایندگان این نهاد در قندوز وضعیت قربانی را بررسی خواهند کرد.
خانم صبحرنگ گفت اقدام به موقع پلیس برای نجات حلیمه قابل ستایش است.
خانم صبحرنگ افزود که فردا سعی خواهند کرد حلیمه را به محل امنی انتقال دهند.
گزارشهای نهاد های فعال در زمینه حقوق بشر، نشان میدهد که موارد ثبت خشونت علیه زنان در نهاد های دولتی و غیر دولتی، افزایش یافته است.
شماری این اتفاق را مثبت میدانند و میگویند قبلا نیز خشونت علیه زنان اعمال میشد اما زنان یا امکان شکایت به مراجع دادرسی را نداشتند و یا هم سعی میکردن سکوت کنند. اما افزایش موارد ثبت خشونت در نهادهای قضایی، پلیس و نهاد های فعال در زمینه حقوق بشر نشانمی دهد که امکانات ثبت چنین شکایتهایی بیشتر شده و زنان نیز سعی میکنند علیه خشونت مبارزه کنند.
در هرات یک زن خودرا حلق اویز کرد که این زن سعیده نام داشت 25 ساله بود بنابر مشکلات خانوداه گی خانم مذکور دست به خود کشی زده شوهر و پدر شوهر اش را باز داشت شده اند.
جنبش حماس از هتک حرمت دختران فلسطینی در زندان های مصر خبر داد.
به گزارش خبرگزاری خاورمیانه، عزت الرشق، عضو دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) از دولت مصر خواست که درباره تجاوز به دختران فلسطینی در زندان های این کشور توضیح دهد و عاملان را شناساسی و محاکمه کند.
الرشق در صفحه شخصی خود در فیسبوک اعلام کرد: دستگاه های امنیتی مصر با چه عقل و منطقی اعضای خانواده های فلسطینی را که از جنگ سوریه فرار کرده اند، بازداشت می کنند و آیا مسئولان مصری می دانند که دختران فلسطینی در زندان های قاهره و اسکندریه در معرض آزار و اذیت جنسی قرار دارند؟
الرشق نوشت: خانواده های فلسطینی مقیم سوریه از جنگ این کشور خسته شده بودند لذا به مصر پناه آوردند تا از آنجا از طریق دریا به اروپا بروند ولی در مصر با برخورد غیرانسانی و غیرقانونی نیروهای امنیتی مواجه شده اند به طوری که سفر دریایی پُرخطر به اروپا برای آنها بهتر از ماندن در مصر است.
عضو دفتر سیاسی حماس خاطرنشان کرد: گزارش های منتشر شده از منابع سوری و بین المللی حاکی از این واقعیت تلخ است که نیروهای امنیتی مصر دختران فلسطینی آواره را به اتهام تلاش برای خروج غیرقانونی از این کشور بازداشت کرده و در زندان ها به آنها تجاوز می کنند.
الرشق تأکید کرد: درخواست ما از دولت مصر این است که توضیحات لازم را درخصوص این خبر ارائه بدهد و با آزادی همه آوارگان فلسطینی از زندان های خود، عاملان هتک حرمت دختران فلسطینی را شناسایی ، محاکمه و مجازات کند.
داکتر لارین اوت فعال حقوق بشر، از سال ۱۹۹۶ در عرصههای حقوق بشر، حقوق زنان و معارف در افغانستان فعالیت میکند. لارین اوت از موسسان کمیته همبستگی افغانستان- کانادا بوده و فعلا مسوولیت برنامههای زنان کانادا برای زنان افغانستان را به عهده دارد. داکتر لارین در سال ۲۰۱۲ دکترای خود را در رشته زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه بریتش کلمبیای کانادا گرفته است و در سال۲۰۱۳ مدال الماس ملکه را بهخاطر خدمت به مردم دریافت کرده است. لارین باشنده شهر برنابی بریتش کلمبیا است، اما بیشتر وقت خود را به فعالیتهای خود در افغانستان اختصاص داده است. گفتگوی ۸صبح را با لارین در زیر میخوانید:
۸صبح: چه چیزی شما را با افغانستان پیوند میدهد؟
لارین: در سال ۱۹۹۶ هنگامی که طالبان کابل را گرفتند، من چهاردهساله بودم. من به مسایل مربوط به عدالت و حق علاقه داشتم. مادرم این را میدانست و هنگامی که مقالهای را در ونکوور سن(روزنامه کانادایی) در مورد طالبان و قوانین نافذهشان که به تحدید آزادی زنان انجامیده بود خواند، فکر کرد که این موضوع توجه مرا جلب خواهد کرد. همان بود که مقاله را از روزنامه بُرید و در اتاق من گذاشت. وقتی من از مکتب به خانه آمدم، این مقاله را خواندم و همان بود که دنیای من دگرگون گشت. من به سختی باور میکردم آنچه را میخوانم حقیقت دارد: اینکه دختران از رفتن به مکتب، زنان از کار و حتا از برآمدن از خانه منع شده بودند. من تکان خورده و عصبانی شده بودم. هیچ راهی وجود نداشت که من آنچه را خوانده بودم، فراموش کنم. من تصمیم گرفتم کاری انجام دهم، پس فراخوانی عنوانی دولتهای امریکا و کانادا و نیز سازمان ملل متحد نوشتم و از آنها خواستم تا در این کار دخالت کنند. همچنان این راهی بود که میشد کاناداییان را در باره آنچه که در افغانستان میگذرد، آگاهی داد. از آن زمان، من هیچگاهی از تلاش برای دفاع از حقوق زنان و دختران افغانستان باز نایستادهام.
8صبح: چه پروژههایی در افغانستان دارید؟
لارین: کار و فعالیت من روی حقوق بشر و آموزش استوار است. وقت خود را به دو حصه تقسیم کردهام: من بهصورت نیمهوقت بهحیث مسوول اجرایی سازمان زنان کانادا برای زنان افغانستان کار میکنم که یک سازمان خیریه است و در سال ۱۹۹۶ تاسیس گردیده است. من در سال ۱۹۹۸ بهحیث رضاکار به این سازمان پیوستم و در سال ۱۹۹۹ یک شعبه آن را در شهر ونکوور و در سال ۲۰۰۱ شعبه دیگر آن را در شهر مونتریال اساس گذاشتم. در سال ۲۰۰۳ عضو هیاتمدیره و در سال ۲۰۰۸ بهحیث عضو آن پذیرفته شدم. حال، نیم دیگر وقت خود را به مشورهدهی و رهنمایی سازمانهای خیریه دیگری چون یونیسف، بنیاد نایک Nike foundation، بنیاد بینالمللی برای انکشاف زراعتی، حقوق جهانی و غیره میگذرانم.
در مورد کارهایی که سازمان زنان کانادا برای زنان افغانستان انجام میدهد، باید بگویم که همه پروژههای ما روی آموزش یعنی تعلیم و تربیه متمرکز است. ما پروژه آموزش معلمین را زیر نام «فانوس» به پیش میبریم. به کمک این پروگرام تا به حال بیش از ۴۰۰۰ معلم را در ولایات لغمان، پروان، پنجشیر و کابل تحت آموزش قرار دادهایم. ما همچنان صنوف سوادآموزی و برنامه کتابخانههای اجتماعی داریم. برنامه کتابخانههای اجتماعی که «افغانستان لولی» نام دارد، زمینه دسترسی مردم را به کتاب، بهویژه در مناطق روستایی فراهم میسازد. همچنان ما تلاش میکنیم تا هر چه ممکن است مکاتب بیشتری را با لابراتوارهای ساینسی و کتابخانهها مجهز کنیم. برای تجهیز هر مکتب ۲۵۰۰ دالر ضرورت است. تا به امروز توانستهایم در حدود ۱۵۰ مکتب را تجهیز کنیم که این رقم تا آخر ماه سپتامبر به ۲۰۰ مکتب خواهد رسید.
ما دو مکتب محلی برای کودکان فقیر را نیز حمایت میکنیم که یکی آن در ولایت فاریاب و دیگر آن در کابل موقعیت دارد. کاری که من همین حالا به آن مشغولم، کار برای انکشاف لابراتوار آنلاین برای معلمین افغانستان است. این پروژه «کتابخانه درخت دانش برای مدرسین» نام دارد. ما در حدود ۱۰۰۰ منبع آموزشی برای معلمین در این کتابخانه گرد آوردهایم و هدف ما این است که همه این مآخذ و منابع به زبانهای دری، پشتو و انگلیسی در دسترس معلمین قرار گیرد. روی این منظور ما با تعدادی رضاکار که مواد مختلف مثل نصابهای درسی بیولوژی را برای معلمین ترجمه کنند، ضرورت داریم.
۸صبح: در کارهایتان در افغانستان با چه چالشهایی مواجه استید؟
لارین: جمعآوری اعانه همواره مشکلساز است. ما اهداف و برنامههای زیادی داریم، اما برای تحقق آنها به پول نیاز است. برای رفع این مشکل ما به کارهای تجاری کوچک در کابل دست یازیدیم تا نیازهای مالی خود را مرفوع سازیم. ما مهمانخانهای برای گردشگران در کابل تاسیس کردیم، جا برای تدویر کنفرانسها و میتینگها و نیز دفتر برای سایر انجوها به کرایه میدهیم. همچنان برای خدمات ترینینگ که برای سایر موسسات انجام میدهیم، پول میگیریم. مثلا IRD که یک انجو بینالمللی است، از ما خواست تا ترینینگی را در مورد حقوق زنان در ولایت نیمروز به پیش ببریم. به این ترتیب به عوض صرف اتکا به اعانهدهندگان، ما خود به کسب درآمد میپردازیم.
در یکی دو جا با مخالفت در مورد ترینینگ معلمین زن مواجه شدیم. در اینگونه موارد مجبور هستیم در کارهای خود تغییراتی بهوجود بیاوریم مثل جدا ساختن معلمین زن و مرد برای تدریس. اما در کُل، کار ما مورد استقبال قرار میگیرد و مواردی بود ه که از طرف رهبران محلی برای ارایه ترینینگ دعوت شدهایم، بهویژه برای ترینینگ معلمین. بسیاری از ولسوالیها علاقهمند هستند تا معلمینشان را آموزش بدهیم.
مثل همه انجوهای دیگر، ما نیز با فساد اداری و بیکفایتی در ادارات دولتی مواجه استیم. در سازمان زنان کانادا برای زنان افغانستان، ما با فساد سازش نمیکنیم. ما به سختی تلاش کردیم تا موسسهای به اساس شفافیت و حسابدهی بنا نهیم و من به این افتخار میکنم.
میمنه، مرکز ولایت فاریاب، شهر کوچکی است با مردم خونگرم و مذهبی. این شهر یک شهر مردانه است و کمتر زنی در خیابانهای آن دیده میشود.
زنان در این شهر اکثرا در خانهها میباشند و یا هم به قالینبافی مشغول هستند؛ اگر زنی هم در شهر دیده شود، با جامههای سنتی ازبیکی و برقع سفید دیده میشود.
در این شهر اما زنان هم زندگی، و کار میکنند و تنها نانآور خانواده خود میباشند. اگرچه این زنان از سوی جامعه به دیده شک و تردید دیده میشوند، ولی آنان به این باوراند که روزی میتوانند این سنتها را شکستانده و فضا را برای حضور زنان در جامعه بهشدت مردانه این شهر باز کنند.
در شهر میمنه دو زن دکانداری میکنند و هر دو همسنوسال و یار و یاور یکدیگراند.
یکی از آن دو حاضر به گفتگو نمیشود، ولی دیگرش خود را میل خال معرفی میکند و میگوید که بیش از شصت سال دارد.
میل خال، زنی است بهشدت اجتماعی و با آنکه روزگار فرسودهاش کرده است ولی همیشه میخندد و خوش است.
او با آنکه نه شوهر دارد و نه فرزند، اما دختری را به فرزندی گرفته است و با او روزگار میگذراند و برای او کار میکند تا خرج تحصیلش را فراهم کند.
او با خوشحالی از اینکه با این گفتگو مشهور خواهد شد و خریداران بیشتری به دکانش مراجعه خواهد کرد، میگوید: «در تمام شهر میمنه تنها دو نفر زن دکاندار است و ما فقط صنایع دستی زنان را بهفروش میرسانیم.»
از او در مورد برخورد مردم پرسیدم، با کمی خنده گفت: «برای مردم خیلی جالب است که زنان دکانداری میکنند بعضیها خوش میشوند، ولی بعضیها تعجب میکنند و میگویند وای زنان را ببین که کار میکنند.»
او با خندهای که از روی تلخی روزگار است میگوید: «بعضیها کمعقل استند و به ما میگویند که شما زن استید!؟ من با خنده برایشان میگویم بیایید ببینید که ما زن استیم یا چیز دیگر.»
میل خال، از اینکه برای زنان کار میکند و برخی از زنان و دختران میتوانند از دکان او با خاطر آرام خرید کنند، خوش است و میگوید: «برای زنها خیلی جالب است و زمانیکه به دکان ما میآیند احساس آرامش میکنند و با خیال راحت خرید کرده میروند. آنان میگویند کاش که زنان زیادی دکانداری کنند.»
از میل خال در مورد خانواده و شوهرش پرسیدم که با تلخی گفت: «اولاد ندارم و شوهرم را طالبان به قدری لتوکوب کردند که فشارش رفت بالا و گنگ شد و چهار سال مریض در خانه خوابید و بعدش مرد.»
میل خال از زمان طالبان هیچ دل خوشی ندارد و از آن روزگار به تلخی یاد میکند: «طالبان شوهرم را زدند که تو قوماندان استی و باید سلاحهایت را تحویل بدهی و او مریض شد و چهار سال تمام تداویاش کردم، ولی خوب نشد و تمام مال خانهام هم در مریضی او رفت تا که مرد.»
میل خال گفت: «هیچ اولاد ندارم و تنها یک دختر را فرزندی گرفتهام و با او زندگی میکنم؛ دخترم صنف دوم فاکولته است و من باید خرج فاکولتهاش را بدهم.»
او در مورد دکانش و اینکه کالاهای دکان از کجا است میگوید: «تمام چیزهایی که ما میفروشیم، کار زنها است و از ولسوالیهای المار، قیصار، پشتونکوت و امامصاحب برای ما میآید.»
او افزود: «لباس، شال، گلیم، لباسهای طفلانه و یخندوزی را میفروشیم و کار ما خوب است.»
میل خال از دولت و مقامهای محلی فاریاب بهویژه از ریاست امور زنان این ولایت شاکی است و میگوید که هیچ کس خبر آنان را نگرفته است.
او گفت: «دولت هیچگونه کمکی برای ما نکرده است و حتا رییس امور زنان به دکان ما نیامده است که کار ما را ببیند چی رسد به کمک.»
او ادامه داد: «اگر دولت برای دیگران و در جاهای دیگر کمک هم کرده باشد، من خبر ندارم، ولی برای ما و زنانی مثل ما هیچ کمکی نکرده است ما فقط میخواهیم که دولت برای ما زمینهی کاری خوب را فراهم کند.»
دختر فرزندی میل خال، طاهره نام دارد و دانشجوی دانشگاه فاریاب است. او از اینکه مادری به مهربانی میل خال دارد خیلی خوش است.
طاهره میگوید: «مادرم از یک مادر اصلی هم زیادتر مرا دوست دارد و همیشه میگوید که درس بخوان و در آینده یک چیزی باش او خوش دارد که من خودم کار کنم و محتاج کسی نباشم.»
طاهره افزود: «عاید مادرم اگرچه کم است و ماهانه ۵۰۰۰ افغانی میشود، ولی برای ما کافی است و همین که گدایی نمیکنیم خوش استیم.»
طاهره آرزو دارد که پس از ختم تحصیل معلم شود و در کنار مادرش زندگی کند.
آخرین آرزوی میل خال، اما این است که تمام جوانان به آرزوی خود برسند و او باایمان از دنیا برود.